پلی به جاودانگی

سفر به سوی بینهایت ، زندگی ادامه دارد....

پلی به جاودانگی

سفر به سوی بینهایت ، زندگی ادامه دارد....

یادآوری


من اینجام تا از خودم بنویسم از غم هام از شادی هام،از ترس های بی اندازه ای که پیش رومه.از شجاعت ها و بزدلی هایی که در مقابل خودم دارم.از اشتباهات پرشمار و البته از تلاش برای سرپا کردن خودم.

اینجا مینویسم تا یادآوری باشه واسه همه روز های پیش رو. اینجا یه سرپناه میسازم واسه روزهایی که حیران و سرگردان میشم و نمیدونم پناه من کجاست؟

زندگی هیچ وقت سراسر خوشی یا سراسر ناخوشی نیست،اینا همیشه با هم خواهند بود و منم از هیچ چیز این دنیا دیگه ترسی ندارم.وقتی رفتن همه رو دیدم و زنده موندم،وقتی همه چی از دست رفت و من زنده موندم، وقتی براحتی دورم انداختن و من بازم زنده موندم،وقتی بارها تا پای مرگ رفتم و زنده موندم،وقتی سلاخی شدن همه رویاهامو دیدم و باز زنده موندم،وقتی اون دردهای کشنده و اون اندوه بی پایان رو تجربه کردم و تونستم با همه این ها بخشی از وجود خودمو نجات بدم،پس دیگه هیچ چیز توی این دنیا نیست که ازش بترسم .

تنها ترس من خودم هستم.منی که تصمیم گرفته دست از لجبازی با خودش برنداره،نمیخواد یاس رو کنار بذاره نمیخواد برای خودش اون جور که باید مایه بگذاره. آره درسته، گفتم همه اون رنج ها رو دیدم و زنده موندم،ولی  نگفتم چطور به مرز جنون رسیدم،چطور به غم و اندوه خو کردم و در نهایت دست از خودم برداشتم.

با همه اینا بخشی از وجودم زنده موند،نفس کشید و تقلا کرد.همین پست قبل نوشتم که  دوباره عاشقی رو حس کردم، هنوزم توی قلبم هست ولی انگار من خودم ازش رو برگردونم !!

راستش من دارم به این فکر میکنم که مطابق معمول، برداشتم از همه این اتفاق ها اشتباهه.من سلاخی شدن همه رویا هامو دیدم اما بلافاصله  به کارآموزی اجباری زندگی تبعید شدم و این به من تجربه ای رو داده که میتونم خیلی توانمند تر از اون چیزی که فکر میکنم از نو زندگی رو بسازم. حالا بیشتر از هر زمانی امکانات و شرایط دیوونه بازی رو دارم.

اما اما... یکی هست درون من که قهر کرده،عصبانیه و قصد نداره به هیچ وجه مصالحه کنه. من میدونم باید چکار کنم، من به خوبی میدونم که چطور میتونم به خودم و به تبع اون به خیلی های دیگه کمک کنم.باید دلسرد و نا امید نشم. قراره بارها زمین بخورم پس باید یاد بگیرم دوباره روی پای خودم وایسم. انجامش میدم به هر قیمتی که شده.از اولم قرارمون همین بوده همه ی زمین خوردن ها و سرپا شدن ها رو این جا ثبت کنیم.آینده منتظر ماست بزن بریم.




نظرات 1 + ارسال نظر
نسرین یکشنبه 2 مرداد 1401 ساعت 13:38 https://yakroozeno.blogsky.com/

پس انسان قوی و محکمی هستین و حتماً موفق میشید به آمالتون برسید.
رها خانم آدرستون را اشتباه نوشته بودی سعی کردم فاصله های اضافی رو بردارم و دات کام به آخرش اضافه کردم تا پیداتون کردم. این آدرس رو باید برای کسانی که دوست دارید بهتون سر بزنند بذارید عزیز:

https://polibejavedanegi.blogsky.com/

ممنون از لطفتون ، راه موفقیت پرفراز و نشیبی پیش رو هست امیدوارم به قول شما موفق باشم.
پس آدرس اشتباه بوده؟ ممنون که گفتین ، از این به بعد حواسم هست:

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد