پلی به جاودانگی

سفر به سوی بینهایت ، زندگی ادامه دارد....

پلی به جاودانگی

سفر به سوی بینهایت ، زندگی ادامه دارد....

تو هنوزم اینجایی ؟


نمیدونم از کجا شروع کنم...

مدت هاست ننوشتم و حالا نوشتن برام کمی سخت شده.نگاهی به تاریخ پست قبل انداختم  و بهت زده از اینکه نزدیک ۴ ماهه که اینجا پستی نگذاشتم.

دلم میخواست خبرهای خوبی داشته باشم اما فقط میتونم بگم حالم خوبه و اوضاع، الان خیلی بهتر از قبله.قبلا هر وقت دلم میگرفت اینجا می‌نوشتم و از کاسه مهر شما دوستان، لبریز میشدم.اما این چند ماه اوضاع دلم طوری بود که حتی لب فرو بستم و از حرف زدن هم دست کشیدم چه برسه به نوشتن...این سکوت گرچه دردناک،اما پربار بود.به اندازه چند سال بزرگ شدم.بعضی آتش های درونم خاموش شد و آتش های دیگری به پا شد.من واقعا دلم یک زندگی عادی میخواست(میخواد!) اما عادی بودن ، عادی زندگی کردن از من فرار میکنه...

این هم میگذره،مطمئنم. بهتر از قبل میشم اینو میدونم. دارم خودم رو می‌سازم زندگیم خیلی ارزشمنده باید کمی عاقل تر باشم.پست زادروز من، انگار یه پست جادویی بود.توی زندگی من طوفان به پا کرده.آرزوی های قدیمی دارن برمیگردن.باید خودم رو جمع و جور کنم.شاید یک روز با خبر های خوش اینجا پست بگذارم، کی میدونه؟


توی این سکوت، به یاد شماها بودم ؛ نوشته هاتون رو میخوندم ولی توی شرایطی بودم که اصلا نمی‌تونستم کامنت بگذارم. ممنونم بابت پیام های خصوصی و پیگیری هاتون، ممنون که هستین.


سعی میکنم زودتر برگردم.


پی نوشت:

مقصود از عنوان پست، ابراز خوشحالی منه از اینکه میبینم، بعد از این همه مدت هنوزم بهم سرمیزنید و هوامو دارید.ممنون که هنوزم اینجایی ...