پلی به جاودانگی

سفر به سوی بینهایت ، زندگی ادامه دارد....

پلی به جاودانگی

سفر به سوی بینهایت ، زندگی ادامه دارد....

کارنامه

با پایان سال 1400 سی سال اول زندگی من تموم میشه و وارد دهه بعدی زندگی میشم.دارم به این فکر میکنم که به خودم چند میدم و معدل رضایت از زندگی من چند خواهد بود؟

حقیقتش این نمره به هیچ وجه بالا نخواهد بود. کار خاصی انجام ندادم،هدف خاصی رو دنبال نکردم،آرزوهامو محقق نکردم،هیچ در هیچ و در پی هیچ...

تنها کار قابل توجه اینه که زنده موندم...و البته تصمیم های بسیار سختی گرفتم که امیدوارم  هرگز مجبور نباشم برای کسی دلیل این تصمیم های سخت رو توضیح بدم.یک موفقیت کوتاه مدت روحی رو رقم زدم که متاسفانه پابرجا نبود.

اما...اما حجم زیادی از نارضایتی از خود دارم که تحملش طاقت فرسا ست. عذاب بزرگیه بدونی میتونست همه چی فرق کنه اگه تو کمی ،فقط کمی بهتر تصمیم میگرفتی،کمی آروم تر میبودی،کمی عاقل تر میبودی...و بعد بدونی که همین الان هم داری با این افکار فرصت هات رو از دست میدی اما بازهم نتونی به افکار دردناک غلبه کنی.

من ذهن پریشانی دارم،بار زیادی از گذشته رو دوشمه.اون صدا با حرف هاش منو تا مرز جنون میبره.شاید برنامه زندگی من ،رسالت زندگی من ،به سادگی هر چه تمام تر غلبه بر همین افکار سیاه باشه.بخاطر همین میگم نبرد من در درون خودمه،کاری که باید بکنم به دست گرفتن سکان درون خودمه.قبلا این کار رو کردم.بازهم میتونم،البته با یه تفاوت عمده،قبلا نمیدونستم مهم ترین فاکتور رشد و تغییر، ثبات و پایداری اونه.یعنی کافی نیست که تغییر کنی باید این تغییر رو تحت هر شرایطی نگه داری و دوباره برنگردی حالت قبل.

این چیزیه که میخوام و براش تلاش میکنم،حالا یه هدف دارم که میتونم براش هر کاری بکنم.انگیزم کمه باید به خودم کمک کنم.من میتونم، میدونم که میتونم...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد