پلی به جاودانگی

سفر به سوی بینهایت ، زندگی ادامه دارد....

پلی به جاودانگی

سفر به سوی بینهایت ، زندگی ادامه دارد....

میراث من

همیشه باورم این بود که برای رسالت خاصی به این دنیا آمدم. زمانی که نوجوان بودم فکر میکردم مرکز ثقل جهانم و دنیا به دور من میچرخه. فکر میکردم من برای یک تجربه ی ناب و جذاب، یک رویای باور نکردنی  پا به گیتی گذاشتم.گرچه که این از مقتضیات اون سنه اما همچین بیراه نیست، چرا که حقیقتا هر انسانی  خودش مرکز دنیاییه که تجربه میکنه.


همه ی عمرم به دنبال این بودم بفهمم که رسالت من چیه ، بفهمم   اگر مرکز جهانم پس چرا یک احساس تهی بودن، مثل حفره ای بزرگ در قلبم وجود داره که هیچ چیز نمیتونه اونو پر کنه.هیچ شادی یا دست آوردی نبود که اون حفره رو پر کنه یا لااقل تسکین بده.پس دنبال دلم رفتم تا خودم رو بیشتر بشناسم.خود شناسی چیز خوبیه اما در عین حال خیلی بیرحمه،چرا که وقتی با حقیقت رو به رو بشی دیگه هر کاری هم بکنی نمیتونی ازش فرار کنی و همیشه در یادت باقی میمونه.پس اونجا ست که مرحله بعد یعنی خود سوزی شکل میگیره.بعد از اون هم خود سازی ...

سنم کم بود و دانش و خردم هم کم اما بازهم تونستم پی دلم برم و توفیقی کسب کنم. عشق و رسالتی برای زندگیم پیدا کردم که بهم قدرت بی اندازه ای میداد.من با توجه به شاکله روانی خودم راهی برای به خودم پیوستن، برای به یار پیوستن پیدا کردم که نتیجه خیلی مهمی برای من به بار آورد.اعجاز وارد زندگیم شد اما باز هم حفره رو احساس میکردم پس اشکال کار کجاست؟ 

خیلی طول کشید تا بفهمم عمق این حفره ی درون قلبم، ماورای اون چیزیه که میتونم تصور کنم،به خاطر همین ناغافل پرت شدم درون این حفره و بار دیگه خودم رو فراموش کردم.من از همون بچگی با یک حس عجیب توی قلبم همراه بودم ،حالا برگشتم تا دوباره اون حس رو کشف کنم  و راه زندگیمو پیش بگیرم. میخوام بدونم رسالت من توی زندگی چیه؟چطور میتونم بهش عمل کنم؟ و در آخر میراث من چه چیزی خواهد بود...




نظرات 2 + ارسال نظر

خنگول4تا لایک هم خوردی خبر نداری

هاهاها...راست میگین. اینم باید به حس خوب این کار جدیدی که تو پست یک اتفاق خوشایند بهش اشاره کردم،اضافه کنم.درست روزی که از کار جالب جدید نوشتم این پست رو به من یادآوری کردید.خیلی ممنون.
شاید قراره بفهمم میراثم چه چیزی خواهد بود

حسن روحانی دوشنبه 16 اسفند 1400 ساعت 13:18 https://eghareh.blogsky.com

راستش غافلگیر شدم، برای دل خودم مینویسم ولی انتظار داشتم حداقل دوسالی طول بکشه که نوشته هامو کسی بخونه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد